فکر نمیکردم شعر «وطنفروش نباشم» این اندازه مورد توجه قرار گیرد

جارستان: لیلا حسیننیا در گفتگو با خبرنگار مهر درباره شعرهایی که از او در روزهای اخیر زمزمه مردم شده است، گفت: من هیچوقت فکر نمیکردم در چنین موقعیتی به درد کشورم بخورم. باورم این نبود موقعیتی پیش آید که بتوانم در این سطح کاری برای کشور انجام دهم ولی الحمدلله محقق شد و این شعر در ایجاد همدلی و اتحاد بین مردم، کار خودش را کرد.
حسیننیا ادامه داد: من این شعرها را، هم شعری که برای پدافند بود و هم شعری که برای خانم سحر امامی نوشتم، به نوعی خدمت به کشور تلقی میکنم و احساس میکنم بالاخره موقعیتی فراهم شد تا این هنر و این توانایی، در خدمت کشور قرار بگیرد و از این بابت خدا را شکر میکنم و باید بگویم خیلی احساس غرور و افتخار دارد.
شعر میتواند در برانگیختن احساس عمومی مؤثر باشد
این شاعر با اشاره به توانمندیهای شعر برای ایجاد همدلی در میان مردم، گفت: شعر یک هنر است. بعضی وقتها ما آن را به صورت یک شعر عاشقانه مینویسیم و بعضی وقتها آن را تبدیل به یک شعر دینی و آئینی برای بیان مفاهیم مذهبی میکنیم، اما بعضی وقتها هم تبدیل به یک شعر اجتماعی میشود. در حقیقت شعر زمانی به جایگاه خودش میرسد که بتواند حسی از حسهای مردم را روایت و نمایندگی کند. مثلاً بخش خیلی زیادی از مردم شعر «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» از شهریار را با خودشان زمزمه میکنند، چرا که عاطفهای از عواطف آنها را پشتیبانی و بیان میکند.
وی افزود: در چنین موقعیتی وقتی انسان وطنش را در موضع جنگ میبیند که کشورش به او نیاز دارد، میتواند با خلق شعر، حس عمومی را یکدست بکند و برانگیزد. شاید تنها هنری میتواند در مواقع بحرانی و مهم حس عمومی را یکدست کند، شعر باشد. چون در کشور ما شعر هنر اول است و همه مردم به نوعی شاعر و شعردوست هستند، میتوان این وظیفه را بر دوش هنر شعر گذاشت.
حسیننیا درباره واکنشها درباره شعر «خدا کند که بمیرم، وطنفروش نباشم»، گفت: واکنشها نسبت به شعر «وطنفروش نباشم» خیلی زیاد بود. من فکر نمیکردم این شعر بتواند تا این حد مورد توجه قرار بگیرد و در یکدستی و اتحاد جامعه چنین نقش مهمی داشته باشد.
درسی که از این جنگ آموختم؛ شعرهای معاصر هم میتواند به تأثیر اجتماعی برسند
وی با بیان اینکه در این جنگ درس مهمی از جامعه گرفته، گفت: من میدانستم که شعر در جان مردم ایران خیلی تأثیر میگذارد اما همیشه فکر میکردم اگر شعری امروز بخواهد مؤثر باشد، باید صد سال پیش سروده شده باشد و شعرهای امروزی به مرحله تأثیر اجتماعی نرسیدهاند. من در این جنگ آموختم اینگونه هم نیست و اگر شعر بتواند به جا و موقع سروده شود، حتی اگر رسانه خاصی هم از آن حمایت نکند، خودش راهش را پیدا میکند و میرود. خیلیها از من میپرسند چرا این شعر تبدیل به یک قطعه موسیقی خیلی خاص با فلان خواننده نمیشود؟ چرا حمایت نمیکنند از این شعر؟ گفتم چون نیازی نیست از این شعر حمایت کنند. این شعر به تنهایی راه خودش را میرود و مردم از آن حمایت میکنند. به نظرم مهمترین نکتهای که من از این تجربه آموختم این بود که اگر شعر به نیت درست و در موقع درست سروده شود، این مردم و دلهای مردم است که آن را پیش خواهند برد.
شاعر کتاب «مرگ سالی» در پایان، گفت: ما یک مشکل اساسی در سرودن شعر داریم. امروزه ما شاعران جوان انقلابی خیلی خوبی داریم که در موقعیتهای مناسب شعرهای خوبی میگویند ولی من احساس میکنم بعضی وقتها سرعت فدای زیبایی میشود و این به شعر آسیب زیادی میزند. درست است که باید واکنش سریع و بهموقع داشته باشیم ولی اینطور نباشد که ارزش ادبی شعر، فدای سرعت شود. به نظرم شاعران و مدیران این جریان، باید به این مسأله هم توجه کنند.
در ادامه شعر حسیننیا را با هم میخوانیم؛
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم
مگر نه ریشه ما میرسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!
چو مرگ میبرد آخر به هر طریق تنم را
چرا چرا چو شهیدان لالهپوش نباشم؟
منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟!
برچسب ها :ادبیات ، جارستان ، خبر رشت ، خبر گیلان ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، شعر ، علیرضا_سحرخیز ، گیلان ، وطن فروش نباشم ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰